چهارشنبه 26 مرداد 1401
11:07:20
|
|
|
مقاله تحلیلی: حوادث صنعت نفت؛ علل و راهكارها1400/5/20 چهارشنبه
شهرام احمدي؛ معاون ايمني و آتش نشاني اداره كل بهداشت، ايمني، محيط زيست و پدافند غيرعامل وزارت نفت در یک مقاله تحلیلی به بررسی حوادث صنعت نفت و علل و راهکارهای پیش رو بر اساس مولفه های کلیدی اثرگذار بر استقرار و توسعه نظام مدیریت HSE در صنایع نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی پرداخت.
در متن این مقاله تحلیلی آمده است:
صنايع نفت بيش از صد سال قدمت دارد و در مقاطع مختلف، شاهد بروز فجايع ناگوار بوده است. فاجعه بوپال يا سکوي پايپر و فاجعه زيست محيطي خليج مکزيک نشان داد توسعه صنايع نفت با ريسکهاي بزرگي همراه است.
کشور ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و هر ساله شاهد وقوع حوادث فرايندي بزرگ در بخش های مختلف صنعت نفت هستیم: نظير انفجار خط انتقال گاز شمال شرق در سال 1389، انفجار سايت ميترينگ پتروشيمي بندرامام در سال 1391، آتش سوزي مخزن پتروشيمي بوعلي سينا درسال 1395، فوران چاه 147 رگ سفيد در سال 1396 و دو مورد آخر يعني آتش سوزي مخازن SLOPS پالايشگاه تهران و انفجار خط انتقال نفت چشمه خوش كه متأسفانه در حادثه اخير سه نفر از كاركنان صنعت نفت جان خود را از دست دادند.
به محض وقوع حوادث، اخبار آن به طور گسترده در رسانه ها، شبكه هاي مجازي و كانال هاي تخصصي صنعت نفت منتشر و تحليل هاي مختلفي در خصوص چرايي وقوع و ريشه هاي آن منتشر مي شود و معمولا پيكان انتقادها به جهت هاي مختلف نشانه مي رود و موضوعات HSE ، كليد واژه همه اين انتقادها است. گرچه اين امر موجب حساسيت بيشتر مديران به حوادث شده ولي متأسفانه بعد از گذشت زمان كوتاهي همه چيز به فراموشي سپرده مي شود. در اين يادداشت، به چرايي وقوع چنين حوادثي نه با نگاه سياسي بلكه با نگرش حرفه اي پرداخته مي شود.
نظام مديريت HSE چيست؟
نظام مديريت HSE را می توان سیستمی يكپارچه از عناصر پیشگیرانه، آینده نگر و كنترلي به منظور کاهش حوادث و آسیب های معنوی و مادی ناشی از آن به انسان و طبیعت و نیز کاهش آسیب های ناشی از فعالیت صنعتی در محیط زیست دانست. پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي حوادث موجب شده نگراني افکار عمومي نه فقط در خصوص اثرات کوتاه مدت - که بر زندگي آنها مستقيماً تأثير ميگذارد- بلکه در خصوص پيامدهاي دراز مدت فعاليتهاي اقتصادي شرکتهاي حوزه صنعت نفت افزايش يابد. فاجعه انتشار گاز سمي متيل ايزو سيانات از کارخانه شرکت يونيون کاربايد در شهر بوپال با 2500 کشته و12000 مصدوم در سال 1985 يا فاجعه سکوي پايپر شرکت اکسيدنتال در درياي شمال با 167 کشته در سال 1987 نمونههاي بارز خسارتهاي غير قابل جبران اجتماعي هستند.
صنعت نفت با ريسکهاي ايمني، زيست محيطي، بهداشتي، مسئوليتي و نهايتاً اعتباري مواجه است و مديريت اين ريسکها، يكي از عوامل اصلي موفقيت بلندمدت کسب و کار اين شرکتهاست. عدم قطعيت در علل (مثلا ًخطر ذاتي ماده شيميايي)، عدم قطعيت در معلول (مثلاً آسيب ناشي از ماده شيميايي) و عدم قطعيت در رابطه بين علت و معلول در ارزيابي جنبههاي مختلف ريسک به عنوان عامل اصلي پيامدهاي نامطلوب صنايع فرآيندي شناخته ميشود و نظام موفق سلامت، ايمني، محيط زيست بايد بتواند بر حوزه عدم قطعيت اثربخش باشد.
هدف اصلي نظام مديريت HSE و پدافند غيرعامل پيشگيري و كاهش خسارت و پايداري عمليات است. دستيابي به اين هدف نيازمند اتخاذ رويكردها و راهبردهاي چند وجهي و ميان مدت است. بنابراین اگر سازمانی موفق به كنترل نرخ وقوع رويدادها شود تا حدود زيادي موفق به كنترل خسارت شده است و دستيابي به آن نيازمند دو سازوكار اصلي مديريت ريسك و مديريت دارايي هاي فيزيكي است. بنابراین مهمترين ابزار دستيابي به اهداف HSE ، نگاه راهبردي به HSE و توسعه متوازن آن در فرايندهاي سازمان و نيازمند تعهد عميق و مشهود مديران ارشد و كاركنان سازمان به HSE است كه از آن به عنوان فرهنگ HSE ياد مي شود.
سهم عوامل برون سازماني در موفقيت HSE پررنگ است که از آن جمله می توان به نقش نهادهاي قانون گذار، رگولاتوري و نظارتي بالادستي HSE و مطالبه ذينفعان اشاره کرد.
در صنعت نفت كشور نيز نظامHSE با قدمتی 20 ساله بر اساس الگوي انجمن بين المللي توليد كنندگان نفت و گاز در اواخر سال 81 ابلاغ و در سطح وزارت نفت، شركت هاي اصلي، فرعي تابعه، مناطق و تأسيسات سطح الارضي، سازماندهي شده است. اين نظام اگر چه رشد خوبي داشته است، اما با نمونه هاي موفق جهاني فاصله دارد و نيازمند فرهنگ سازمانی، حمايت ويژه مديران و اتخاذ راهبردها و رويكردهاي متعدد HSE براي دستيابي به عملكردی در تراز بين المللي است.
چرا حوادث رخ مي دهد؟
اصولاً حادثه علت واحد ندارد و نتيجه زنجيره اي از عوامل است. در بررسي حوادث به طور کلی دو دسته علل مد نظر قرار مي گيرد؛ اول) عوامل مستقيم كه بي واسطه منجر به وقوع حادثه شده است، مثلاً در حادثه انفجار يك مخزن در اثر افزايش فشار، علت مستقيم حادثه، افزايش فشار دروني مخزن به سطح غير قابل قبول است و دوم) علل ريشه اي كه زمينه بروز علت مستقيم را فراهم كرده و در اثر نقص در لايه هاي حفاظتي ايمني شامل ارزيابي ريسك، طراحي، تضمين كيفيت، دارايي هاي فيزيكي، مديريت تغيير و رفتار كاركنان شكل مي گيرد. در حوادث فرايندي، ردپاي نقص در همه اين لايه ها قابل مشاهده است كه البته نقص در يك يا چند لايه بارزتر است. نكته ديگر اين كه زنجيره صنعت نفت از استخراج تا پالايش، توسط انسان کنترل ميشود و بروز خطا در اين فرآيندها محتمل است.
در بررسي شركت شورون، مشاهده شد علل اصلي بيش از 80 درصد حوادث، نقص در اجراي رويه هاي ايمن كار (همان فرهنگ ايمني) و علل شايع بعدي به ترتيب نقص در ارزيابي ريسك، ايمني پيمانكاران، ضعف در سرپرستي، آموزش و صلاحيت بوده است.
در بررسي ديگر در شركت توتال، عوامل اصلي وقوع به ترتيب نقص در يكپارچگي عملياتي (56%)، تجهيزات (26%)، طراحي(15%) و ساختمان و نصب (3%) بوده است.
تحليل علل حوادث منجر به فوت صنعت نفت در شركت هاي تابعه و واگذار شده به بخش غير دولتي نيز مؤيد همين موارد است و نشان مي دهد علل اصلي عمده حوادث، نقص در رعايت رويه هاي عملياتي و عدم نظارت مؤثر در لايه هاي سرپرستي مستقیم است. سؤال اينجاست كه چه عواملي منجر به ايجاد نقص در لايه هاي حفاظتي ايمني و بروز حوادث مي شود:
1-جايگاه واقعي سيستم مديريت HSE در شركتها:
كمتر سازماني را سراغ داريم كه مزين به لوح هاي متعدد گواهينامه سيستم هاي مديريتي HSE نباشد، ولي پس از وقوع حوادث، نواقص متعددي در فرايندهاي پيشگيرانه، كنترلي و حتي فرايندهاي اقدام اصلاحي و بازنگري، قابل مشاهده و رديابي است كه اين سؤال مهم را ايجاد مي كند كه اثربخشي اين سيستم هاي مديريتي HSE دقيقا چيست؟
به صورت سنتي؛ مديريت HSE به عنوان يك رويكرد عملياتي- وظيفهاي مورد توجه بوده و عمدتاً بر اساس استانداردها پياده ميشود؛ در حالي كه رشد روزافزون صنعت نفت و به موازات، حوادث مرتبط نشان داده توجه به اين مقوله در چارچوب عملياتي با جنبههاي محدود -كه عمدتاً بر مبناي مسائل تخصصي و فني استوار است- كفايت نميكند و نگاه راهبردي و متوازن در همه ابعاد ميتواند راهگشا باشد. در نتيجه موضوع HSE در شرکتهاي صنعت نفت از يک مقوله وظيفهاي به مفهوم راهبردي تغيير کرده و شاخصهاي عملکردي اين حوزه جزو شاخصهاي کليدي اين سازمانهاست.
موضوع ديگر اين كه مأموريت واحدهاي HSE در زمان تولد اين نظام در صنعت نفت كشور با انتظارات كنوني از اين واحدها قابل قياس نيست و در حال حاضر انتظار مي رود اين واحدها در جنبه هاي مختلف از جمله طراحي، ساختمان و نصب، راه اندازي و عمليات نقش جدي ايفا نمايند. بديهي است اين واحدها با انتظارات كنوني نيازمند تخصيص منابع جديد، ارتقاء دانش و مهارت كارشناسي HSE و به روز رساني ساختارهاي سازماني است.
2- ايمني در مقابل توليد يا همراه توليد:
چالش اصلي در مديريت HSE ، توازن اين حوزه با توليد است. در اغلب موارد، موضوعات HSE در مقابل جذابيتهاي اقتصادي و مالي، مغلوب بوده يا حداكثر در حد شعار باقي بماند. عدم درك مديران ارشد سازمان از رابطة مستقيم بين رويدادها و سودآوري ميتواند به ابتکارات نادرست كاهش هزينهها منجر شود.
تا چه اندازه بايد در بخش HSE سرمايهگذاري كرد؟ چگونه ميتوان در عين ادارة موفق اقتصادي سازمان، حداكثر بهرهبرداري را از HSE نمود؟ چگونه ميتوان نشان داد که روش مديريت HSE به کار گرفته شده، سرمايهگذاران، مسئولان نظارتي و كاركنان را نسبت به تلاش و سختکوشي مديران و مجريان آن مطمئن و آسودهخاطر كرده است؟
اغلب سازمانها از سنجش هزينة واقعي HSE غافلاند. سازمانها به طور عموم بر اين باورند که اكثر هزينهها تحت پوشش بيمه قرار گرفته يا در صورت عدم پرداخت توسط بيمه، از محل ساير بودجههاي سازمان تأمين ميگردد. در حالي كه حوادث ميتواند هزينههاي مستقيم و غير مستقيمي را بر سازمان تحميل کنند، به نحوي که بعضي از آنها را نميتوان توسط بيمه جبران کرد. مطالعات انجام شده نشان ميدهد آن دسته از هزينههاي حوادث که تحت پوشش شرکتهاي بيمه قرار نگرفته بودند، بين هشت تا 36 برابر بيشتر از هزينههاي ناشي از پرداخت حق بيمه در زمان انجام مطالعات بوده و هزينههاي غير مستقيم حدود شش تا 10 بار بيش از هزينههاي مستقيم بوده است.
3- قوانين بالادستي و رگولاتوري:
واگذاري واحدهاي توليدي و فعاليت هاي توسعه اي پتروشيمي و پالايشي به بخش غيردولتي چالش ديگري در بخش HSE است، اين واگذاري ها در حالي انجام شده كه همچنان مقررات قانوني رگولاتوري در اين بخش وجود ندارد و بخش غيردولتي خود را ملزم به تبعيت از ضوابط ايمني وزارت نفت و به تبع آن پاسخگويي در اين حوزه نمي داند و به دلیل خلأهای قانونی، نظارت سازماني مؤثر و ضمانت اجرایی بر وضعيت ايمني شركت هاي غیردولتی وجود ندارد.
4- مديريت HSE پيمانكاران:
بخش زيادي از حوادث منجر به فوت در صنعت نفت مربوط به بخش پیمانکاری است. در حال حاضر عمده فعاليت ها نظير بهره برداري و عمليات به بخش خصوصي منتقل شده و با توجه به توسعه گسترده عمليات پيمانكاران در واحدهاي صنعت نفت، حوزهHSE شركت هاي پيمانكار متناسب با اين رشد و در توازن با ريسك ها و حجم عمليات برون سپاري شده، رشد نكرده است.
موضوع مديريت HSE پيمانكاران يك امر چند وجهي و مستلزم اقدامات گسترده درون سازماني و همچنين فراسازماني است. اين بخش نياز به اقدامات فوري و اثربخش نهادهاي قانوني نظير وزارت كار از جنبه الزام پيمانكاران به انطباق با مقررات ايمني كارگاهي در كشور است. از سوي ديگر شركتهاي كارفرما بايد با تدوين ضوابط تخصصي الزامات HSE پيمانكاران در بخش عمومي و خصوصي قراردادها و تقويت ساز و كار مديريت HSE پيمانكاران به عنوان الزام قانونی بويژه در ابعاد حقوقی و نظارتي، بتوانند ريسكهاي فعاليتهاي ناشي از پيمانكاران را تحت مديريت درآورند.
براي پيشگيري چه بايد كرد؟
اصولاً كاهش حوادث فرايندي نيازمند يكپارچگي در به كارگيري همزمان سه رويكرد تكنولوژي و استانداردها، نظام اثربخش مديريت HSE و فرهنگ متعالي HSE است.
اولین عامل، تكنولوژي و استانداردها شامل بهبودهاي مهندسي و به كارگيري فرصت هاي كاهش ريسك در مرحله طراحي است. حدود 70 درصد فرصت هاي كاهش ريسك در مرحله طراحي وجود دارد و چنانچه به دلايل مختلف نظير ضعف در طراحي از دست برود، كنترل ريسك هاي باقي مانده در مرحله بهره برداري، بسيار دشوار و هزينه بر و بعضاً غير ممكن است.
دومین عامل، ایجاد نظام مديريت HSE با تأكيد بر مديريت يكپارچه در همه جنبه هاي ايمني، بهداشت، محيط زيست و مديريت ريسك هاي عملياتي و انطباق با الزامات و رويه ها و نظام كنترل و پايش و اقدام اصلاحي است.
عامل سوم که تضمین کننده موفقیت تلاش هاي سازمان و سرمايه گذاري انجام شده در عوامل اول و دوم است، فرهنگ متعاليHSE است كه مبتني بر رفتار فردي کارکنان بر مبناي اهداف، مقاصد مشترك، تعهد رهبري مشهود و پاسخگويي بوده و منجر به توليد يك هنجار رفتاري در سازمان و نهايتاً كاهش چشمگير حوادث مي شود كه از آن به عنوان فرهنگ HSE ياد مي شود. بنابراین HSE در تمامی لایه ها از ايده تا طراحي و در تمامي مراحل ساخت، بهره برداري و عمليات تا مراحل برچيدن، تداركات، خريد كالا و خدمات، مديريت تغيير و مديريت ارتباطات نقشی پیچیده و سرنوشت ساز دارد که استقرار همه اين عوامل نيازمند مشاركت همگاني و فراگير همه فرايندهاي سازماني است.
از منظر اصول مديريت استراتژيک تمركز استراتژيك در نواحی عملکردي، فعاليتهاي ايجاد ارزش و اهداف کلي در چرخة حيات متفاوت بوده و در نتيجه استراتژيهاي HSE نيز متفاوت است. نكته مهم اينكه بيشترين تأثيرپذيري مراحل چرخة عمر از استراتژيهاي HSE ، در مراحل طراحی، ساختمان و نصب، توليد تجاري و سالخوردگي است. بر اين اساس در ادامه به راهكارهاي مبتني بر استراتژيهاي حيطه HSE به عنوان يك رويكرد مؤثر بر كاهش حوادث فرايندي پرداخته مي شود
استراتژي گروه اول- ايمني ذاتي:
اين استراتژيدر طراحي تأسيسات جديد عملياتي به كار گرفته مي شود. بر مبناي اين استراتژيها طرحهاي توسعه بايد با به كارگيري ساز و كارهاي مشخص نسبت به طراحي ايمن تأسيسات خود اقدام و تا جاي ممكن موضوع ايمني تأسيسات را در ذات آن نهادينه نمايند.
استراتژيهاي گروه دوم- کنترل عمليات/ ايمني فرآيند، فرهنگ سلامت، ايمني، محيط زيست: اين استراتژيها با بخش عمدهاي از چرخة حيات ارتباط داشته و از لحاظ ميزان تأثير در شرايطي قرار دارند که قابل تبديل به بازيگر اصلي هستند. لذا اين استراتژيها بايد در مراحل خاصي از چرخة حيات اتخاذ شده و تمرکز استراتژيک سازمان بر اين استراتژيها قرار گيرد.
استراتژيهاي گروه سوم- استراتژي نگهداري داراييهاي فيزيکي:
اين استراتژي نتيجة تکامل سيستم بوده و به تنهايي تأثير قابل ملاحظهاي بر عملکرد استراتژيک HSE در تأسيسات فرايندي ندارد. يعني در صورت عدم رعايت استانداردهاي طراحي ايمن و عدم استقرار سازوكارهاي كنترل عمليات و ايمني فرايند نمي توان انتظار داشت با اجراي صرفا استراتژيهاي نگهداري دارايي هاي فيزيكي در پيشگيري از وقوع حوادث فرايندي موفقيتي حاصل شود. در نتيجه نيل به نتيجه مطلوب با اتخاذ اين استراتژي مستلزم اين است كه استراتژيهاي گروه اول و دوم نيز به كارگرفته شده باشد.
1- ايمني ذاتي:
ايمني ذاتي بيانگر حذف يا کاهش خطر به وسيلة تغيير فرآيند يا مواد شيميايي مورد استفاده يا شرايط فرآيند است، به گونهاي که وضعيت جديد خطرناک نبوده يا درجة خطر پايينتري داشته باشند. مرکز ايمني فرآيند آمريکا چهار رويکرد اصلي در استراتژي ايمني ذاتي تعيين نموده است:
- جايگزيني: استفاده از مواد/ فرآيند با خطرات کمتر.
- کمينهسازي: استفاده از مقادير کمتر مواد خطرناک يا کاهش اندازه تجهيزات و مخازن.
- معتدلسازي: کاهش درجه خطر با رقيقسازي، سردسازي يا ساير گزينهها که باعث ميشود فرآيند در شرايطي با درجه خطر کمتر کار کند.
- ساده سازي: حذف پيچيدگيهاي غيرضروري از طراحي و سادهسازي فرآيندها
طرحهاي توسعه صنعت نفت بايد با به كارگيري ساز و كارهاي مشخص نسبت به طراحي ايمن تاسيسات خود اقدام نموده و تا جاي ممكن موضوع ايمني ذاتي تأسيسات را در آن نهادينه نمايند.
2- ارتقاء فرهنگ HSE :
فرهنگ HSE متأثر از لايههاي کارکنان، محيط کار، سازمان و جامعه بوده و تنها محيط سازمان شکل دهنده اين عوامل نيستند. واژگان کليدي ارزش، نگرش و باور در کنار شايستگي کارکنان (دانش، مهارت، توانمندي) شکل دهندة رفتار فرد است و آنچه که برآيند کلي آن در سازمان است با فرهنگ شناخته ميشود. اهميت مقوله فرهنگ HSE در تثبيت روند بهبود وضعيت ايمني در تاسيسات فرايندي به مثابه نخ تسبيح است و زماني نظام مديريت HSE اثربخش خواهد بود كه سازمان فرهنگ بهبود يافته و مترقي را نهادينه نمايد. فرهنگ HSE در پنج پله از ضعيفترين به قوي ترين قابل طبقهبندي است و با علائم باليني براي تشخيص فوري سطح فرهنگ به شرح زير است:
- فرهنگ بيمار: وقوع حوادث را جزئي از کسب و کار خود ميداند و افرادي که عامل حادثه بودهاند يا دچار حادثه شدهاند، از کار اخراج ميشوند.
- فرهنگ واکنشي: عمدتاً پس از وقوع حوادث توجه سازمان به HSE بسيار جدي شده ليکن پس از مدتي مجدداً فراموش ميشود.
- فرهنگ حسابگر: آمارهاي زيادي در HSE توليد ميشود. مميزيهاي زيادي نيز انجام ميشود.
- فرهنگ کنشي: منابع جهت پيشگيري از حوادث فراهم است، مديريت داراي ذهن باز است ولي گاهي با مشاهده آمارها ناراحت ميشود.
- فرهنگ خلاق: HSE و سود در يک جايگاه قرار دارند.
به نظر نگارنده، عمده سازمانهاي عملياتي در صنعت نفت در سطح فرهنگ بين پله دوم و سوم قرار دارند. در نتيجه شركتهاي عملياتی نفت و گاز بايد به به كارگيري رويكردهاي ارزيابي فرهنگ HSE، ابتدا سطح فرهنگ سازمان را شناسايي و در ادامه با تدوين و اولويت بندي برنامه هاي بهبود، اقدامات ارتقاء فرهنگ HSE را اجرايي نمايند.
3- كنترل عمليات / ايمني فرايند:
راهبرد کنترل عمليات/ ايمني فرآيند به منظور دستيابي به هدف کاهش رويدادهاي فرآيندي به کار گرفته ميشود. به منظور موفقيت در اين راهبرد لازم است علل و ريشههاي رويدادهاي فرآيندي شناسايي و حذف شوند. از آنجايي که در عمدة واحدهاي فرايندي، تأسيسات توسط افراد طراحي و راهبري ميشود، عمدة علل رويدادهاي فرآيندي نيز ناشي از خطاهاي انساني است. استراتژي هدايت عمليات با هدف کاهش خطاهاي انساني و کنترل رفتاري دقيق بر پرسنل عمليات طرحريزي ميشود. اين استراتژي در سه رويکرد زير تجلي مييابد:
- عمليات: تمرکز بر فعاليت اپراتورها نظير تعويض شيفت، ثبت دفاتر و فرمها، بازديد تجهيزات، دريافت و صدور دستورالعملهاي بهرهبرداري، ارتباط اثربخش.
- مهندسي: ارزيابي فني دادههاي فرآيندي که توسط اپراتورها جمعآوري شده است.
- مديريت: فعاليت مديران که بر مبناي دادههاي عمليات و ارزيابي فني مهندسي تصميمات لازم جهت بهبود مستمر فرآيند را اخذ ميکنند.
فرايند درس آموزی از حوادث، یکی از فعالیتهای مهم است که می توان از آن برای پيشگيري از وقوع و تکرار حوادث مشابه در بخشهای مختلف صنعت بهره گرفت. اين فرايند دارای ارتباط قوی با عملکرد و فرهنگسازمانی می باشد؛ چرا كه دانش بهدستآمده در مورد علل حوادث میتواند امکان استقرار اقدامات پیشگیرانه و کنترلی را فراهم نموده و با شناخت الگوهای ذهنی افراد نسبت به سیستم، امکان بهبود رفتار ایمنی جهت کاهش حوادث فرآیندی و شغلی فراهم شود. همچنین داده های قابلیت اطمینان جمعآوری شده در مورد نوع شکست و فرکانس رخدادها، ورودی های ضروری برای فرآیند تجزیه و تحلیل ریسک و همچنین شاخص های عملکرد ایمنی را فراهم می کند.
4- يكپارچگي دارايي هاي فيزيكي:
يکي از چالشهاي عمده در صنايع فرآيندي، دستيابي به درجة بالايي از يکپارچگي داراييهاي فيزيکي، از طريق افزايش قابليت دسترسي تجهيزات، فعال بودن لايههاي حفاظت ايمني و همزمان کاهش هزينه است. اين موضوع نيازمند يکپارچگي ايمني تاسيسات و مديريت داراييهاي فيزيکي است. به صورت عام استراتژيهاي نگهداري داراييهاي فيزيکي در صنايع فرايندي عبارتاند از:
- نگهداشت اصلاحي: در اين استراتژي پس از بروز خرابي اقدام به تعمير ميشود.
- نگهداشت پيشگيرانه بر مبناي زمان: مبناي اين استراتژي مشخصههاي قابليت اطمينان تجهيزات است. برنامة نگهداشت به صورت متناوب و با هدف کاهش نرخ شکست ناگهاني تجهيزات اجرا ميشود.
- نگهداشت بر مبناي فرصت: اين استراتژي در ترکيب با استراتژي نگهداشت پيشگيرانه به کار گرفته شده و در صورت ايجاد فرصت ناشي از توقف تجهيزات اقدام به انجام فعاليتهاي نگهداشت کامل ميشود.
- نگهداشت پيشبينانه بر مبناي وضعيت: در اين استراتژي تصميمات مربوط به نگهداشت تجهيزات بر اساس ارزيابي دادههاي حاصل از پايش وضعيت اخذ ميشود.
شركتهاي عملياتي صنعت نفت بايد با اتخاذ استراتژيهاي اثربخش در خصوص دارايي هاي فيزيكي، اهداف كليدي بيشينه نمودن کارايي و قابليت دسترسي تجهيزات، کاهش نرخ خرابي تجهيزات، اطمينان از عمليات ايمن فرآيند و کمينهسازي هزينههاي کلي عمليات فرآيندي را محقق نمايند.
پيشنهادها:
- مقوله HSE در صنعت نفت يك امر كاملاً حرفه اي است و بايد مصون از رويكردها و نگاههاي سياسي باشد. انتصاب افراد در سمتهاي مديريتي HSE مسئوليت سنگيني به همراه دارد و بايد در فضاي حرفه اي گرايي و بر مبناي شايستگي هاي اثبات شده رفتاري و فني صورت گيرد.
- عملكرد نظام مديريت HSE در تأسيسات عملياتي يكي از عوامل كليدي موفقيت در صنعت نفت است و در نتيجه داشتن برنامه مشخص در اين حوزه يكي از موضوعات ضروري مديران ارشد است. در وهله نخست بايد نگرش مديران ارشد شرکتهاي حوزة عمليات صنعت نفت به موضوع HSE از حالت وظيفهاي به مقوله راهبردي تغيير يابد و اهداف و برنامه هاي HSE در سطوح مختلف سازماني از سطح وزارتي تا شرکتهاي اصلي، فرعي و واحدهاي عملياتي تبيين و با اهداف کلان صنعت نفت و همچنين با يکديگر مرتبط گردد. در اين خصوص لازم است برنامه هاي آموزشي ويژه مديران ارشد طرح ريزي و اجرا شود.
- تمركز بر رويكرد مديريت ايمني فرايند و استقرار آن مي تواند زمينه ساز بهبودهاي مؤثري در خصوص پيشگيري از رويداد هاي فرايندي باشد.
- ساز و کارهاي لازم به منظور گزارشگيري پيشرفت اهداف و برنامه هاي HSE شرکتهاي عملياتي صنعت نفت ايجاد و به عنوان يك عملكرد كليدي در جلسات جهت ساز سازمان از جمله مجامع و هيأت مديره مورد بررسي قرار گيرد. مي توان در انتصاب مديران ارشد، كارنامه عملكرد HSE افراد كانديد به عنوان يكي از وروديهاي ارزيابي و انتخاب، مورد بررسي قرار گيرد.
- يكي از عوامل مهم در تضمين ايمني تأسيسات صنعت نفت، التزام كامل به رعايت استانداردها است. در بسياري از حوادث فرايندي، ردپاي تغييرات مهندسي و عملياتي به روشني مشاهده مي شود. تغييراتي كه با هدف تسهيل عمليات يا رفع گلوگاه توليد حتي كوتاه مدت اجرا مي شود ولي فرايند مديريت تغيير بويژه ارزيابي ريسكهاي جديد ناشي از تغيير مدنظر به درستي اجرا نمي شود. انجام تغييرات در طول عمر تاسيسات فرايندي بدون شناسايي مخاطرات و ارزيابي ريسك به مثابه باز كردن تدريجي گره هاي يك شبكه به هم تنيده و يكپارچه است كه سرانجام با باز كردن گره بعدي، از هم گسيخته مي شود.
- امروز صنعت نفت كشور بيش از هر زمان ديگري نيازمند انضباط عملياتي آهنين است. گستردگي، تنوع و تعدد تجهيزات، حجم بالاي فعاليتهاي عملياتي و تعميراتي، همزماني انجام فعاليتهاي توسعه اي و بهره برداري و از همه مهم تر تعدد و تنوع كاركنان و گروه هاي كاري حاضر در تأسيسات با سطوح مختلف سازماني و شغلي و استخدامي در كنار سالخوردگي تأسيسات مخاطرات عملياتي و شغلي را دو چندان نموده است. مديريت ريسكهاي ناشي از اين وضعيت، نيازمند تبعيت دقيق و سخت گيرانه از ضوابط و دستورالعملهاي ايمني انجام كار به منظور كنترل دقيق عملياتي با هدف ايجاد انضباط در فعاليتها است.
- صنعت نفت با سالخوردگي تأسيسات روبرو است؛ چه در بخش تأسيسات تابعه وزارت نفت و چه در بخش شركتهاي واگذار شده به بخش غيردولتي بويژه پالايشگاههاي نفت. در اين شرايط، اتخاذ تدابير و راهبردهاي كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت در خصوص نگهداري و نوسازي تاسيسات فرسوده اجتناب ناپذير است. هرگونه
تصميم گيري در اين خصوص نيازمند پشتيباني قانوني لازم بخصوص در بخش شركتهاي واگذار شده به بخش غيردولتي است.
- گستردگي خطوط لوله نفت و گاز در سراسر كشور و قدمت بالاي بسياري از اين خطوط بويژه در بخش نفت، نيازمند تمركز ويژه بر سلامت فني و يكپارچگي اين خطوط است. عمده اين خطوط در مقاطعي در مجاورت اماكن مسكوني قرار دارد و در صورت بروز هرگونه رويداد فرايندي مي تواند به سرعت و با پيامد بالا اماكن مسكوني مجاور را متأثر كند. در نتيجه لازم است موضوع حريم تأسيسات و خطوط لوله مورد مداقه وزارت نفت و تهيه لوايح قانوني لازم و تصويب توسط قانون گذار نيز در دستور كار قرار گيرد.
- با توجه به اينكه به دلیل خلأهای قانونی، امكان برقراري سازوكار نظارت سازماني قوي و مؤثر و ضمانت اجرایی لازم بر وضعيت ايمني شركت هاي واگذار شده به بخش غیردولتی وجود ندارد، لوايح قانوني مربوطه تدوين و در تعامل با نهاد قانون گذار تصويب و ضمانتهاي اجرايي لازم در اين بخش پيش بيني شود.
|
بيشتر |
کلیه حقوق این سایت متعلق به وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران میباشد. استفاده از اطلاعات این سایت با ذکر منبع بلامانع است.
Best View in 1024x768